
آینده “احمد اویدات” محقق فلسطینی و رئیس توسعه کار و شغل در آژانس امداد و کار سازمان ملل متحد برای آوارگان فلسطینی در خاور نزدیک (UNRWA)
به گزارش فرارو به نقل از القدس العربی، با شروع ریاست جمهوری دونالد ترامپ و روی کار آمدن وی در کاخ سفید، همه نگاه ها به عملکرد تیم جدید دولت او دوخته شده و گمانه زنی ها در مورد سیاست آینده ایالات متحده افزایش یافته است. شخصیت جنجالی ترامپ و ترکیب جنجالی کابینه او که برخی از اعضای آن آشکارا طرفدار اسرائیل هستند، سوالات زیادی را در سطح جهانی ایجاد کرده است. از وزیر دفاع و مشاور امنیت ملی گرفته تا وزیر خارجه و سفیر جدید آمریکا در اسرائیل، نشانه هایی از سیاست طرفدار تل آویو دیده می شود. در عین حال، حضور افراد ثروتمند در حلقه درونی ترامپ این معادلات را پیچیده تر کرد. حال سوال این است که آیا جهان در دوران ترامپ با جنگ ها و بحران های بیشتری مواجه خواهد شد یا رئیس جمهور که وعده پایان دادن به جنگ ها را داده بود مسیر کاهش تنش ها و حل مناقشات جهانی را دنبال خواهد کرد؟
دونالد ترامپ در حالی ریاست جمهوری ایالات متحده را بر عهده می گیرد که ایالات متحده با میراث مشکلات اقتصادی و اجتماعی به جا مانده از دوران جو بایدن دست و پنجه نرم می کند. نرخ های بی سابقه تورم، رشد اقتصادی که از ۵.۸ درصد در دوران ترامپ به ۲.۱ درصد در دوران بایدن کاهش یافت و بدهی ملی که از ۲۸.۲۱ تریلیون دلار به ۳۴ تریلیون دلار افزایش یافت، تنها بخشی از این میراث بود. علاوه بر این، ایالات متحده با اختلافات سیاسی عمیقی مواجه بود که منجر به دوگانگی آشکار بین احزاب و جریان های سیاسی شد. گویی دو ملت با جغرافیا و هویت یکسان، اما دیدگاه های متضاد در این کشور زندگی می کنند. این شکاف ها در سخنرانی تحلیف ترامپ برجسته شد. او علناً اعلام کرده است که بسیاری از سیاستهای اقتصادی بایدن معکوس شده و «عصر طلایی ایالات متحده» آغاز شده است و وعده بازگرداندن عظمت به کشور را داده و تلویحاً دوران بایدن را عامل این افول معرفی کرده است.
ترامپ در مسیر بازتعریف قدرت جهانی؛ از گرینلند تا خلیج مکزیک
دونالد ترامپ با میراث سنگینی از بحران ها و جنگ ها بر دوش وارد کاخ سفید شد. جنگهای خاورمیانه، بهویژه بحران غزه، تشدید درگیری بین روسیه و اوکراین و همچنین بحرانهای فراوان در آفریقا تنها بخشی از چالشهایی بود که او با آن مواجه بود. ترامپ در این شرایط چپ رادیکال را یکی از تهدیدهای اصلی آمریکا می داند و بر استفاده از همه فرصت ها برای مبارزه با آن تاکید می کند.
در حوزه سیاست خارجی با رویکردی تهاجمی وارد میدان شد. تهدید به تصرف و مالکیت کانال پاناما، اعمال تعرفه های سنگین بر کانادا و حتی بیانیه هایی مبنی بر تبدیل آن کشور به پنجاهمین کشورآمریکا یکی از مواضع جنجالی او بود. در مورد دانمارک، ترامپ تهدید کرد که گرینلند را به ایالات متحده الحاق خواهد کرد. همچنین، اقدام او با حمایت کنگره برای تغییر نام خلیج مکزیک به خلیج آمریکا نشان دهنده تلاشی برای تعریف مجدد جغرافیای سیاسی منطقه است. ترامپ در آسیا برای جلوگیری از نفوذ و تسلط اقتصادی این کشور در بازارهای جهانی سیاست سختی را در قبال چین در پیش گرفت. در مورد اروپا، یک رقیب مهم در علم و فناوری، ترامپ به دنبال فشار بیشتر برای تسلیم قاره است.
با ورود دونالد ترامپ به کاخ سفید این سوال مطرح می شود که آیا او می تواند به اهداف سیاسی و استراتژیک خود دست یابد یا در مشکلات پیچیده اقتصادی، سیاسی و فنی دخالت خواهد کرد؟ آیا جهان برای چهار سال خطرناک ترین دوره تاریخ مدرن است یا ترامپ راهی برای عمل به وعده هایش است؟آیا بهشتی راه را برای هوادارانش باز می کند؟
ترامپ و خاورمیانه؛ از پایان جنگ غزه تا اخبار تهدیدآمیز برای ایران
در خاورمیانه، استراتژی تهدیدآمیز ترامپ فوراً تأثیر داشت. پس از فشار مستقیم وی، بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، آتش بس در غزه را پذیرفت که در ۱۹ ژانویه، یک روز قبل از تحلیف ترامپ، اجرایی شد. این توافق نه تنها قدرت ترامپ را در تحمیل تصمیمات به رهبران اسرائیل نشان داد، بلکه به جنگ غزه، یکی از حادترین بحران های خاورمیانه، پایان داد. ترامپ با هشدار صریح خود مبنی بر اینکه «اگر گروگان ها قبل از مراسم تحلیف آزاد نشوند، خاورمیانه به جهنم تبدیل خواهد شد» موفق شد ابتکار عمل را در دست بگیرد.
یکی از محورهای اصلی سیاست تراموادر خاورمیانه، طرح «معامله قرن» و احیای پیمان های ابراهیمی بود. در این طرح عادی سازی روابط اسرائیل با عربستان سعودی و دیگر کشورهای عربی در اولویت قرار گرفت. این توافقنامه ها زمینه را برای تقویت موقعیت اسرائیل در منطقه و اجرای سیاست های تهاجمی مانند الحاق شهرک ها در کرانه باختری به سرزمین های اشغالی توسط اسرائیل فراهم می کند. در همین حال، اظهارات مقامات اسرائیلی حاکی از تغییر رویکرد رسمی آنها در قبال کرانه باختری است. سفیر ترامپ در تل آویو تصریح کرد: چیزی به نام یهودیه و سامره و کرانه باختری وجود ندارد. آبادی ها، شهرها و روستاها متعلق به اسرائیل است. بتزال اسمتریچ، وزیر دارایی اسرائیل نیز این دیدگاه را تکرار کرد و بر اعمال حاکمیت اسرائیل در این مناطق تاکید کرد.
از تنش های نظامی گرفته تا جنگ های تجاری؛ آینده نقش ترامپ در جهان
بدیهی است رئیس جمهوری که می خواهد به جنگ ها پایان دهد، اقتصاد کشور را احیا کند و منافع ملی را در اولویت قرار دهد، باید از سیاست های سرکوبگرانه ای که اولین دوره ریاست جمهوری او را رقم زد، فاصله بگیرد. سیاستی مبتنی بر استفاده از زور به طرق مختلف از جمله اجبار اقتصادی، فشار نظامی و بازی با اولویت ها در میان متحدان. نمونه بارز این رویکرد، سیاست ترامپ در قبال رهبران اروپایی است. او با فشار بر کشورهای عضو ناتو برای افزایش سهم خود در هزینه های دفاعی، روابط بین اقیانوس اطلس را تیره کرده است. اکنون، طرح او برای اعمال تعرفه های گسترده بر کالاهای خارجی نگرانی های جدی را در مورد بازگشت به سیاست های حمایتی ایجاد کرده است.
از سوی دیگر، اگر ترامپ قصد دارد نقش باثباتتر و مسئولانهتری در عرصه بینالملل ایفا کند، باید ادبیات استعماری و امپریالیستی را که در دوره اول ریاستجمهوریاش بهویژه در اظهارات قبل و بعد از تحلیف مشهود بود، کنار بگذارد. جایگزینی این رویکرد با یک سیاست متوازن مبتنی بر احترام به حاکمیت دولت ها و دولت ها و حفظ منافع متقابل بر اساس قوانین و معاهدات بین المللی یک ضرورت اجتناب ناپذیر به نظر می رسد.
با آغاز دوره ریاست جمهوری جدید دونالد ترامپ، انتظار می رود دولت او رویکردی واقع بینانه و متعادل در قبال مسئله فلسطین اتخاذ کند. به رسمیت شناختن حقوق مردم فلسطین بر اساس قطعنامه های سازمان ملل و قوانین بین المللی می تواند گام مهمی در کاهش تنش ها و برقراری صلح پایدار باشد. همچنین رعایت حقوق کشورهای منطقه برای زندگی در امنیت و ثبات، ضرورتی است که سیاستگذاران آمریکایی باید به آن توجه کنند.
از سوی دیگر، ادامه سیاست دوجانبه و حمایت بی قید و شرط از اسرائیل که تهدیدی برای تشدید درگیری ها و صلح جهانی است، ممکن است به بحران بیشتر در خاورمیانه منجر شود. حمایت کورکورانه از اقدامات یکجانبه اسرائیل، از جمله ساخت شهرکهای غیرقانونی و نادیده گرفتن حقوق فلسطینیان، اختلافات را عمیقتر کرده و چشمانداز صلح را بیشتر میکند.
حال این سوال پیش می آید که ترامپ در دوره جدید چگونه رفتار خواهد کرد؟ خواهد بود آیا تمرکز او بر سرمایه گذاری اقتصادی و تقویت مشارکت های تجاری منطقه را به سوی رفاه و ثبات سوق خواهد داد؟ یا مانند برخی از روسای جمهور قبلی، سیاست هایی را دنبال خواهد کرد که تنش ها را افزایش دهد، درگیری ها را تشدید کند و اوضاع را بدتر کند؟ همچنین، آیا این اتفاق در شرایط تشدید رقابت جهانی در حوزههای اقتصادی و فناوری رخ میدهد؟ یکی آیا جنگ تجاری یا فناوری به خصوص با اروپا به عنوان یکی از بازیگران اصلی امکان پذیر است؟